درس خداشناسی از بچه.....
از هر دست بگیری از همون دست پس میگیری.....
به دخترم پاستیل داده بودم اون عاشق پاستیل است و توی هر موقعیتی با یک پاستیل آروم میشه که یه دفعه داداش کوچولوش اومد
دخترم که حاضر نبود حتی یک نصفه پاستیل به داداشت بده
یه دفعه بی مقدمه گفتم : دختر گلم اگه پاستیلی را که خیلی دوست داری به بقیه هم بدی منم بازم بهت میدم تو به داداشت بده قبل از اینکه پاستیلات تموم بشه بازم بهت بدم
یه دفعه اشک توی چشمام جمع شد
منی که بنده خدایم اینچنین فکر میکنم ....
منی که خدا از روحش در من دمیده است اینچنین منشی دارم
پس ببین خدا چه کرمی داره..........
با خودم گفتم اگر ببخشی خدا نمیذاره سرت کلاه بره مخصوصا اونی را که خیلی دوست داری مطمئن باش قبل از اینکه احتیاج به نیاز کنی خدا برات مهیا میکنه
دکتر حسابی یک حرف زیبا داشت
همیشه برای پس انداز پولات را پیش بانک خدا بذار مطمئن باش هروقت نیاز داشتی بهت میده
همون جمله معروف
تو نیکی کن و در دجله انداز
که ایزد در بیابانت دهد باز
دخترم هم گوش داد و هر پاستیلی که به داداشش میداد منم 2 تا دیگه بهش میدادم اینطوری هر سه شاد و خوشحال بودیم و بچه هام بخشش هم یاد گرفتند.